• وبلاگ : ايران جوان
  • يادداشت : از كجا آمده ام آمدنم بهر چه بود؟
  • نظرات : 0 خصوصي ، 11 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    ______________________________________________________________

    پاسخ گروه شب عاشقا به کامنت شما:

    با عرض سلام و خسته نباشيد و ضمن تشکر از پيام پر مهر و پر محتواي شما به علت اينکه قادر به پاسخ گويي به پيام شما روي وبلاگتون نبوديم (به خاطر عدم ارسال پيام توسط پارسي بلاگ) مجبور شديم براي عرض ادب و تشکر از پيامتون پاسخ رو به صورت ايميل بفرستيم.

    در مورد اين جمله که( بازنده در هر جوابي مشکلي رو ميبينه و دربرنده در هر مشکلي جوابي) ببينيد بايد اول از همه خدمتتون عرض کنم اين مطلب کاملا به شخصيت آدما بستگي داره . بعضي آدمها براي برد هيچ تلاشي رو ندارن و در برابر مشکلات به جاي سعي در حل مشکل اون رو اونقدر توي ذهنشون بزرگ ميبينن که قبل از اينکه واقعا ببازن به سمت باخت حرکت ميکنن. درسته که خيلي مشکلات وقتي توي زندگي به وجود ميآد سخت و دشواره يا شايد هم عجيب و غريب ولي بعضي افراد هستن که مشکل ايجاد شده رو مال خودشون نمي دونن و توقع دارن ديگران براي حل مشکلشون سعي کنند نه خودشون!!!! شايد کمي پيچيده شد. ولي همين قدر توضيح ميدم که آدم براي حل مشکلي که داره بهتره اول از همه خودش سعي کنه اونم با حل مشکل نه پاک کردن صورت مساله. نميدونم تا حالا به کساني برخورديد که به محض بروز مشکل فوري خودشون رو ميکشن کنار و از دور سعي ميکنن ديگران رو به حل مشکل دعوت کنن و گاهي حتي ديده ميشه که اگه ديگران کمکشون نکنن اونها رو ملامت ميکنن.

    بايد بگم اعتقاد من به اين جمله بسيار بالاست. من خودم اگر دچار مشکلي بشم اول از همه خودم سعي در حلش ميکنم و بعد سعي ميکنم از کمک ديگران بهره بگيرم ولي کمک ديگران براي من راه حل آخره به طوريکه اگه اونا منو کمک نکردن خودم رو نمي بازم و عدم کمک ديگران رو نمي گذارم به حساب باخت خودم.

    نمي دونم چرا اون جمله توجه شمارو جلب کرد ولي اين جمله ها يي که توي سايت گذاشتيم جمله هاي معتبر و قابل استنادي هستن.

    مثلا براي تکميل اين جمله که توجهتون رو جلب کرده من جمله ي ديگه اي ميگم که همين مضمون رو داره :

    هنگامي که دري از خوشبختي به روي ما بسته مي شود دري ديگر به روي ما باز مي شود ولي ما (اغلب تنها درهاي بسته را مي بينيم.

    نميدونم تونستم شمارو به جواب برسونم يا نه؟ فقط اميدوارم هميشه برنده باشيد و براي مشکلاتتون جواب داشته باشيد. کار سختيه ولي سخت تر از اون فکر نکردن به حل و واگذار کردن حلش به ديگرانه!!!!

    جواب سوال دوم:

    کاملا حق با شماست . عشق دو جنبه داره زميني و آسماني. ولي به نظر من شما اشتباه ميکنيد!! (البته با عرض معذرت)

    به نظر من عشق زميني شکل قابل رويت و ملموس عشق آسمانيه و هردو در اصل يکي هستن. پس اگه عشق زميني واقعي باشه مطمئن باشيد هيچ فنايي در کارش نيست. عشق زميني عشق به کسي است که خدا اونو آفريده. پس غير مستقيم عشق به خداست. آدم وقتي عاشق کسي ميشه به مرحله اي ميرسه که از عشق به معشوق به عشق به خدا ميرسه و اين يعني تبديل عشق زميني به عشق آسماني و پايداري اون.

    عشقي که فرهاد به شيرين داشت فکر ميکنيد زميني بود؟ اگه تصور شما اينه بايد بگم من با نظرتون مخالفم . شيرين از زيبايي بهره ي چنداني نداشت و حتي از نظر اطرافيان فرهاد کاملا زشت بود (توي چند قسمت از داستان شيرين و فرهاد به سادگي و عدم جذابيت شيرين اشاره شده)

    پس فکر ميکنيد چرا فرهاد با وجود دونستن خطراتي که در راهش هست و با وجود اينکه ميدونست توان کندن کوه رو نداره و جانش رو از دست ميده اقدام به اين کار کرد؟ فکر ميکنيد اگه چيزي جز عشق آسماني فرهاد به شيرين بود اون رو به اين کار وا مي داشت؟

    عشق زميني عشق غير قابل انکاريه ولي وقتي به خودش قداست رو ميبينه که آسموني شه . وقتي آسموني شد براي رسيدن بهش حتي جان هم بي ارزش و ناچيز ميشه. من عشق آسموني کم ديدم ولي مطمئن باشيد عشق آسموني به هيچ وجه خيال و توهم نيست. آدم بايد به مرحله اي برسه که عشق زمينيش اونو به خدا برسونه اون وقته که بايد به اون عشق باليد و از هيچ چيز نترسيد. اونوقت که سختي رسيدن به عشق تبديل به شيريني تلاش ميشه

    اميدوارم جوابم براي شما مفيد و قانع کننده باشه .

    از شما هم بابت لطفتون تشکر ميکنم .روي کمک شما حساب ميکنيم و سر فرصت دست ياري شما رو هم به گرمي ميفشاريم

    بازهم به وبلاگ خودتون سر بزنيد و اگه لايق دونستيد مارو از نظراتتون بي بهره نذاريد!!!